Đề bài : Tả một người thân của em đ

Đề bài : Tả một người thân của em đang làm việc ở nhà (Trồng
cây, chăm sóc cây, nấu ăn, giặt giũ …)
Bài làm
Nếu hỏi rằng em yêu ai nhất thì em sẽ trả lời là “mẹ”. Mẹ là người nuôi nấng em đến bây giờ, mẹ dạy cho em cách ăn, cách mặc, cách chào hỏi lễ phép. Hôm nay là ngày chủ nhật, gia đình em lại được thưởng thức tài nấu bếp của mẹ. Một bữa ăn thật ngon sắp bắt đầu đây. Để chuẩn bị bữa tối nhanh hơn, em cũng giúp mẹ vài việc lặt vặt.
Mẹ em năm nay đã bốn mươi tuổi, nhưng trông mẹ còn trẻ lắm. Mẹ có chiều cao khiêm tốn nhưng hợp với dáng người cân đối của mẹ. Mẹ thường mặc những bộ quần áo hợp thời trang và lịch sự khi đi làm. Ở nhà, mẹ mặc những bộ đồ thun thoải mái để dễ làm việc nhà. Tuy vậy, khi đi làm và ở nhà mẹ đều chọn những chiếc áo màu nóng tôn lên làn da trắng hồng, nõn nà. Hôm nay, sau khi đi chợ về. Khuôn mặt trái xoan của mẹ lấm tấm những giọt mồ hôi trông thật đẹp. Nó càng rực rỡ hơn nhờ đôi mắt đen hai mí chớp chớp của mẹ. Đôi mắt ấy không còn đẹp như trước nữa, nó đã xuất hiện những vết chân chim và vết quầng thâm đen. Nhưng đôi mắt ấy vẫn biết khóc, biết cười, biết yêu thương và dạy bảo con cái, đôi mắt ấy vẫn toát lên nghị lực, mạnh mẽ vì chồng vì con, vì gia đình của mẹ. Tuy khá mệt nhưng mẹ vẫn tươi cười với chúng em bằng đôi môi đỏ hồng ấm áp. Đôi môi ấy dạy em cái tốt, cái xấu, đôi môi ấy đã đưa em vào giấc ngủ bằng những câu chuyện cổ tích thần kỳ hay bài hát ru ấm áp, hiền dịu. Mẹ xách giỏ vào nhà, chia thức ăn vào từng rổ rồi rửa sạch sẽ. Mẹ nhờ em vo gạo thật kỹ rồi đặt vào nồi cắm điện. Trong khi đó, mẹ cẩn thận cắt từng lát thịt. Rồi mẹ rửa rau, em phụ mẹ lặt rau, lặt lá úa, cọng sâu. Từng cọng râu được bàn tay gầy gầy, xương xương của mẹ lặt một cách nhanh, khéo. Bàn tay ấy đã làm biết bao công việc khó khăn cực nhọc. Bây giờ, cơm cũng đã chín, mẹ dùng đũa khuấy lên cho tơi, dễ ăn. Khuôn mặt của mẹ lúc này đỏ bừng vì nóng. Tuy vậy, nó vẫn xuất hiện nụ cười thật tươi. Mẹ bắc bếp lên chiên thịt, xào rau, nấu canh. Mẹ nấu thế nào mà mùi thơm lan khắp mọi nơi. Bữa tối cũng đã xong. Em phụ mẹ lấy bát, đũa ra bàn. Một bữa ăn tối ngon miệng bắt đầu. Cả nhà quây quần bên nhau thật ấm cúng. Ai cũng khen thức ăn ngon không chê vào đâu được. Lúc này, em chợt nhìn thấy một nụ cười hạnh phúc trên khuôn mặt lấm tấm mồ hôi của mẹ, một nụ cười mới đẹp làm sao.
Tấm lòng yêu thương chồng con của mẹ thật bao la, bây giờ em mới hiểu phần nào tấm lòng bao la ấy. Em sẽ cố gắng học giỏi, vâng lời thầy cô, ba mẹ để đền đáp công ơn nuôi dưỡng của mẹ. Ôi! Người mẹ hiền yêu dấu của em.

Kết quả (Ba Tư) 1:

عنوان مقاله: توصیف یک دوست از معدن در حال کار در خانه (رشددرخت، درخت مراقبت، پخت و پز، شستشو، و غیره.)تکالیفاگر خواسته که من دوست دارم که من را پاسخ "مادر" است. مادر من تا به حال مطرح شده، پدر و مادر چگونه خوردن، چگونه لباس سلام به تدریس به کودکان. امروز یکشنبه خانواده است و من لذت بردن از پخت و پز مادر من بود. یک وعده غذایی خوشمزه واقعا در مورد اینجا شروع است. برای تهیه غذای شب سریعتر شما نیز مرا با چند errands کمک.امسال مادر من چهل ساله بود، اما مادر بسیار جوان به نظر می رسد. مادر من ارتفاع نسبتا کم است اما با چهره های مادر. مادر من اغلب کار مرسوم، مد روز و گاه به گاه لباس می پوشد. در خانه, مادر پوشیدن لباس، الاستیک راحت برای کار آسان از خانه. با این حال، زمانی که برای کار و ماندن در خانه پدر و مادر هستند انتخاب رنگ پیراهن داغ صورتی سفید پوست تاج na nõn است بروید. امروز پس از رفتن در بازار. مظفر صورت چپ صفحه laboriously عرق مامان کار بسیار زیبا به نظر می رسد. درخشان تر از پلک زدن دو چشم سیاه با پلک بر هم زدن از مادرش است. چشم او زیبا از قبل آن پای پرندگان و محافل تاریک در سیاه و سفید به نظر می رسد دیگر هستند. اما چشمان او هنوز هم گریه، خنده، عشق و آموزش فرزندان خود را چشم برازنده قدرت قوی چرا شوهر من چون یاد خانواده مادر من. اگر چه بسیار خسته اما مادرم هنوز لبخند بر لب با ما با لب قرمز قرمز گرم. لب هایش را به من آموخت خوب، بد، لب من به خواب داستان معجزه لالایی یا گرم و ملایم را قرار داده اند. مادر من برداشت تا سبد به خانه، تقسیم غذا به هر یک از سبد و تمیز شستشو نمائید. با تشکر مادر من برنج کاملا بشویید و در پلاگین گلدان. در ضمن من به دقت برش هر تکه گوشت. و سپس مادرم شسته سبزیجات گیاهی کنار مادر من "عمیق. زرد, سایر, متفرقه، برگ ریش هر استخوان نازک، لاغر و استخوانی دست مادر هوشمند بسیار ارزان است. آن چه سخت کار خرحمالی می دانستید. در حال حاضر، برنج نیز نه, خود را chopsticks مادر مورد استفاده قرار مکینتاش، آسان به غذا خوردن زده بود. در این زمان صورت مادر را به عنوان گرما سرخ. با این حال، آن هنوز لبخند به نظر می رسد. من sauteed گوشت، سرخ تا آشپزخانه شمال سبزی آش. مادرم به چگونگی گسترش عطر همه جا پخته شده. شام به خوبی انجام شد. پدر و مادر کودکان فوق العاده کاسه chopsticks کردن جدول را دریافت می کنید. شام خوشمزه آغاز شده است. نه نشسته تا گرم و نرم. همه مواد غذایی نه immaculately دانی. در حال حاضر، شما ناگهان لبخند شاد در بشقاب چهره laboriously کار عرق را مادر لبخند زیبای جدید را ببینید.عشق قلب در حال حاضر تا حدودی قلب او بسیار زیاد می دانم شوهر من بسیار زیاد، است. من سعی خواهد کرد که مطالعه خوب، اطاعت از پدر و مادر، معلمان را با تربیت من. آه! ملایم بر روی فرزند شما مادر عزیز.

Kết quả (Ba Tư) 2:

موضوع پست: شرح یک دوست شما در حال کار در خانه (کاشت
درختان، مراقبت از درخت، پخت و پز، شستن ...)
بای
اگر کسی می پرسد که شما عاشق ترین، من به عنوان "مادر" پاسخ دهد. مادر من تا به حال مطرح شده، او به من آموخت که چگونه به خوردن، چگونه به پوشیدن، چگونه به خوش آمد می گوید مودبانه. امروز یکشنبه، خانواده اش بود با بهره گیری از استعداد پخت و پز مادرش. غذا خوب برای شروع در اینجا است. برای آماده سازی شام سریع تر، آنها نیز برخی از مادر کارهای کمک کند.
مادر من چهل ساله بود، اما به نظر می رسد مادر بسیار جوان است. ارتفاع متوسط ​​مادر اما با تعادل از مادر. مادر من استفاده می شود به پوشیدن لباس مرسوم، مد روز و با ادب در هنگام کار. در خانه، مادر شرت برای پوشیدن لباس راحت خیلی آسان به انجام کارهای خانه. با این حال، در هنگام کار و اقامت در مادران خانه را انتخاب کنید رنگ لباس گرم تاج صورتی پوست سفید، انداختن پوست کنده. امروز، بعد از بازار است. مادر صورت بیضی شکل عرق خال خال خوب به نظر می رسد. این حتی بیشتر درخشان توسط دو چشمان سیاه و سفید چشمک زدن مادر پلک. کسانی که چشم ها زیبا نیست دیگر، به نظر می رسید پا و گودی های سیاه رنگ آمیزی تیره کلاغ است. اما چشم او هنوز هم گریه، خنده، عشق و تدریس به کودکان، چشم او هنوز هم انرژی، قوی دودی که شوهر او برای من، چون خانواده مادر. هنوز هم خیلی خسته اما هنوز هم لبخند مادر با ما با لب قرمز گرم است. لب های او به من آموزش خوب، بد، لب که به من داد به خواب با سحر و جادو افسانه یا لالایی گرم، مهربان. کیسه های مادر در سبد، مواد غذایی تقسیم هر سبد و شستشو و تمیز. به لطف مادر شما شستن برنج کاملا و در یک قابلمه متصل در. در همین حال، او به دقت برش هر تکه از گوشت. سپس او شسته سبزیجات، سبزیجات سمت EM مادر عجیب و غریب، کلروز برگ عجیب و غریب، شفت عمیق است. هر ساقه ریش دست لاغر لاغر، مادر زاویه ای خیال سریع، باهوش است. از سوی بود می دانم که چگونه به کار رنج سخت است. در حال حاضر، برنج پخته شده است، هم بزنید تا مادر به استفاده از chopsticks، آسان به غذا خوردن. این بار چهره مادر سرخ گرم است. با این حال، هنوز هم لبخند به نظر می رسد. مادر آشپزخانه شمال به سرخ گوشت، سبزیجات سرخ شده، سوپ. چگونه به طبخ که مادر گسترش در همه جا عطر. شام انجام شده است. شما مادر دریافت کاسه اضافی، chopsticks روی میز. یک شام خوشمزه آغاز شده است. جمع آوری با هم تمام خانه گرم و نرم. هر کس قدردانی غذای خوشمزه بی عیب و نقص است. در این نقطه، شما به طور ناگهانی دیدن یک لبخند شاد بر روی صورت خود پوشش داده شده با مادر عرق، یک لبخند زیبا جدید چگونه.
قلب مادر را دوست دارد شوهرش بسیار بسیار زیاد، در حال حاضر من درک می کنم تا حدودی شکسته قلب بسیار زیاد خود را. من سعی خواهد کرد برای یادگیری خوب، معلمان فرمانبردار، پدر و مادر به پاداش شایستگی پرورش مادر. آه! مادر خوب او را دوست داشت.